در این سریال چندین نسل از بازیگران و همچنین بازیگرانی از خطه سرسبز شمال کشورمان حضور دارند. حدیث نیکرو یکی از بازیگرانی است که در شمال کشور مشغول فعالیت بازیگری است و در سریال «گلیهوا» نقش زنی روستایی را دارد. در ادامه گفتگوی ما را با این بازیگر میخوانید.
خانم نیکرو بازیگری را از چه سالی و با فعالیت در کدام مدیوم آغاز کردید؟
بازیگری را از سال 73 با تئاتر آغاز کردم و به صورت مداوم دراین سالها فعالیت داشتهام. در زمینه تصویر نیز کارم را با شبکه استانی در گیلان که محل زندگیام است آغاز کردم. در این سالها در سریالهایی از جمله «حیرانی»، فیلمهای «وقتی همه خواب بودند» و «ناهید»، چند اثر از آقای فریدون حسنپور و... بازی داشتهام.
دور بودن از تهران مسیر بازیگری را برایتان سخت نمیکند؟
مسیر را سخت و ناهموار میکند(باخنده). متاسفانه تصور همه کارگردانها این است که از ما بازیگرانی که در شمال کشور سکونت داریم فقط زمانی میتوانند دعوت به کار کنند که قرار باشد در شهرمان فیلم یا سریال بسازند. درحالی که من بارها عنوان کردهام در تهران جا برای سکونت دارم و برای بازیگری در پایتخت هیچ مشکلی ندارم. البته بازیگری در این سالها بیشتر بر اساس روابط و باندبازی مقدور شده و این موضوع بیش از دوری از تهران و بعد مسافت برای بازیگران شهرستانی مشکل ایجاد میکند.
چطور شد بری بازی در سریال «گیلهوا» انتخاب شدید؟
مشغول بازی در یک تلهفیلم بودم که متوجه شدم برای سریال «گیلهوا» به دنبال بازیگر هستند و تست بازیگری میگیرند. عکسم را برای گروه فرستادم و چون سابقه بازیگری داشتم برای بازی در این سریال انتخاب شدم. بعد از اتمام فیلمبرداری تلهفیلم به سرعت به گروه پیوستم و نکته جالب اینکه آنقدر دیر سر فیلمبرداری رسیدم که یک صحنه فیلمبرداری شد و بعد از آن با آقای عاشوری آشنا شدم (با خنده). اولین سکانس که در آن بازی داشتم مربوط میشد به صحنههای عزاداری بعد از مرگ برادرمان و بسیار شلوغ بود و من هم به محض اینکه گریمم تمام شد جلوی دوربین رفتم و خلاصه تازه بعد از فیلمبرداری آن سکانس سخت و شلوغ با عوامل آشنا شدم. من حتی فیلمنامه را نخوانده بودم و یادم است که بعد از فیلمبرداری آن سکانس پربازیگر از دستیار کارگردان خواستم برایم توضیح دهد در این خانه چه خبر است و نقش من چیست؟(با خنده)
معمولا بازی در نقشهای تاریخی سخت است و چالشهای مربوط به خود را دارد. علاوه بر این نقشی که بازی کردید از نظر سنی نیز اختلاف زیادی با شما دارد. فکر میکنم همه این موارد بازی در این نقش را برایتان سختتر میکرد.
بله همینطور است. نقش همسر من را آقای حسین توشه بازی میکردند که در واقعیت تقریبا همسن پدرم هستند ولی خوشبخانه نقش در نهایت باورپذیر از کار درآمده. البته گریم خوب هم خیلی به من برای بازی در این نقش کمک کرد.
از برهه تاریخی که داستان سریال در آن میگذرد اطلاعاتی داشتید؟
از آنجایی که در شمال کشور زندگی میکنم بارها در مورد میرزا کوچکخان و نهضت جنگل روایتهایی را شنیده و خوانده بودم. ضمن اینکه در اولین فرصت فیلمنامه را نیز مطالعه کردم و اطلاعات بیشتری کسب کردم.
گفتید کارتان را از تئاتر شروع کردید و همچنان این کار را ادامه میدهید. میدانم تئاتر شهرستانها بسیار مهجور واقع شده است. با این حساب فعالیت تئاتری در شهرستان چطور است و با چه چالشهایی روبرو هستید؟
من عضو هیئت مدیره انجمن نمایش استان گیلان هستم و همه گفتههایتان را تایید میکنم. متاسفانه تئاتر در شهرستانها بسیار مهجور واقع شده و فعالیت در آن با مشکلات فراوانی همراه است. شهر لاهیجان که من در ان سکونت دارم یکی از زیباترین شهرهای ایران است اما حتی یک سالن آمفیتئاتر ندارد. نمایشی که کلی برایش زحمت کشیدهام را در پلاتویی اجرا میکنیم که فقط برای سی تماشاگر جا دارد. تصور کنید اینهمه وقت، انرژی، تمرین و هزینه صرف میشود اما حتی نمیتوانیم مخاطب جذب کنیم. فکر میکنید قیمت بلیت همان سی نفر چقدر است؟ فقط ده هزار تومان!
پس با این اوصاف طبیعتا تمایلتان برای حضور در سریالها و کلا کار تصویر باید بیشتر باشد.
متاسفانه هیچ درآمدی در تئاتر شهرستان وجود ندارد واگر کسی دراین زمینه فعالیت میکند فقط از روی عشق و علاقه است. با این حساب حضور در کارهای تصویری برای امرار معاش ضروری است. البته کارهای تصویری هم مشکلات خود را دارد. برای مثال سال گذشته در سریال «خانواده دکتر ماهان» بازی کردم و هنوز پول بازی در این کار پرداخت نشده. لوکیشن فیلمبرداری این سریال در سوادکوه بود و من باید با ماشین شخصی هشت ساعت راه را طی میکردم تا به محل فیلمبرداری برسم. اما هیچکس نه تنها نپرسید چقدر هزینه بنزین میدهم و چقدر برایم سخت است که مدام این راه را طی کنم که حتی تهیه کننده کار جواب تلفن را هم نمیدهد!
و سخن پایانی...
از آشنایی با آقای عاشوری کارگردان محترم این کار و عوامل خوب «گیلهوا» و همچنین تهیه کننده کار آقای بنان بسیار خوشحالم. معمولا کارگردانهایی که از تهران برای کار میایند نگاهی از موضع بالا به ما بازیگران شهرستانی دارند اما آقای عاشوری اصلا اینطور نبودند و واقعا برایشان فرقی نمیکرد من جلوی دوربین هستم یا بازیگران شناخته شده. ایشان کارگردانی جوان اما کاربلد و باتجربه هستند.
با بازی در این سریال با ستاره اسکندری نازنین آشنا شدم. ایشان از نظرکاری و اخلاقی یکی از بهترین بازیگران ایران هستند. بعد از «گیلهوا» در چند کاردیگر با ایشان همبازی بودم و ایشان من را به پروژههای مختلف معرفی کردند که از همین فرصت استفاده و از ایشان تشکر میکنم.
نظر شما